قرص ها اثر می گذارند. این ریزه میزه های مهربون که فقط خوبی ازشون برمیاد و اگر هم گاهی عوارض دارند دست خودشان نیست. 

گاهی فکر می کنم تنها چیزی که باید توی این دنیا دوست داشت همین قرص هایی هستند که برای حال بدت می خوری و دو روزه مثل روز اول مثل تنظیمات کارخانه، قبراق و سرحال و شنگول منگول میشی.


این حال را دوست دارم مثل تمام حالاتی که دوست دارم. مثل غمی که عاشقش هستم، مثل شادیی  که زیباکننده ی واقعی است. هر حالتی باید وجود داشته باشد تا دیگری معنی پیدا کند. اگر غم نباشد شادی لذتی ندارد یا اگر تنهایی نباشد در جمع بودن خوش نمی گذرد یا بلعکس.

خلاصه اینکه هر آنچه هست را با تمام وجود حس کن و باهاش زندگی کن!


الان شکل این بازوی قلمبیده ی توی ایموجی ها هستم که توان تیشه را از دست فرهاد گرفتن و به تنهایی کوه کندن دارد. 

تا شارژم تموم نشده بریم که رفته باشم دنبال کارهای عقب افتاده دوران خمودگی!


:)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها